پورياپوريا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

پوریا پهلوووون کوچولو

كوهنوردان فسقلي و ارتفاعات حنايي....!

سلام ! هفته ي گذشته بخاطر الودگي هواي اصفهان مدارس چند روز تعطيل شدولي نفس كشيدن همچنان مشكل...! ولي وقتي حسابي سرب خورديم گفتيم پاشيم بريم برره حالو هوايي عوض كنيم تا نفس كشيدن از يادمون نرفته .هواي اونجا واقعا بهشتي و ترو تميزه..كلي هوا خورديم و نفس چاق كرديم ...بابايي كه چندروزي بيمار شده بود حالش بهتر شدو سردردهاي منم بهتر شد ..روز اول تنهابوديم و من و نيلوفر جونم دوتايي رفتيم كوهنوردي تو ارتفاعات حنايي جاي همه ي دوستان و بابايي و پوريا خالي بود ولي عصر پنج شنبه زنگ زديم خاله و شوهر خاله والناجون هم اومدن برره و با اومدنشون پوريا جونم كلي به وجد اومد و باالنا جان هم بازي شد روز جمعه به اتفاق خاله اينا دوباره رفتيم كوهنوردي وا...
16 دی 1391

اي دل غافل...

سلام .امروز بعد از مدتها بارو بنديلو بستيم بريم بيشه ناژوون كنار زاينده رود نفسي بگيريم و ..خلاصه وقتي رسيديم اونجا ديديم اي دل غافل هنوز اب رو باز نكردن و بعد از اينهمه بارندگي رودخونه خشكه مثل كوير لوت وملت ريخته بودن تو مسير رودخونه و اتيش بازي و واسه خودشون حالي ميكردن اخه يه اصفهونه وويه زاينده رود خلاصه زنده رود شده مرده رود..........برگشتني رفتيم ارگ اصفهون كه قبلا سفره خونه سنتي داشت از بد شانسي ما اونم جمع شده بود و سلف سرويسش كرده بودن وباز دماغ سوخته برگشتيم اخه ادم زمستون كجابره همون بهتر كه تو خونه بمونه والا..!  ...
9 دی 1391

سفر به شهر گلپايگان

با سلام به دختر و پسر گلم و دوستان عزيزم اخر هفته هم يه سفربه شهر گلپايگان داشتيم براي مراسم يكي از اقوام...خدا رحمتشون كنه بعد از مراسم براي ديدن ارگ گوگد به گوگد رفتيم تا نيلوفر عزيزم اين بناي تاريخي زيبارو از نزديك ببينه نزديك عصر بود و تنها مهمان ارگ هم خودمون بوديم وبعد از بازديد به سفره خونه ي سنتي ارگ رفتيم و 1ساعتيرو اونجا بود و خيلي خوش گذشت وبعد از اونجا به شهر گلپايگان رفتيم تا غذاي معروف اونجا يعني كباب گلپايگانو بزنيم تو رگ جاي همگي خالي بسيار لذيذ بود .......... ارگ تاريخي گوگدمعروف به ارگ عليخاني   ارگ تاریخی گوگد - بزرگترین بنای خشتی ایران پس از ارگ بم است ... که تاریخ ساخت آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گرددن...
25 آذر 1391

خاطرات شمال محاله یادم بره....

سلام به همه !خوبین ؟ معمولا سفر از یه جایی شروع میشه  سفر امسال ما هم به سرزمین سبز از اصفهان به سمت تهران اغاز شد  یه شب رو خونه دایی علی استراحت کردیم و فردای انروز  با دایی علی و خانواده ی گلش رفتیم به سمت  شمال از طرف اداره ی بابایی تو خزر اباد بهمون سهمیه دادند ولی من که اصلا از خزر اباد و ساحلش خوشم نمیاد تصمیم گرفتیم که آزاد بریم معمولا تو سفرهامون به شمال تو  یه شهر ویلا می گرفتیم و دو سه روز میموندیم و بر می گشتیم ولی تو این سفر هم وقت بیشتری داشتیم و هم یه همسفر خوب و دوست داشتنی وبهمین خاطر تصمیم گرفتیم از چند شهر زبیای شمال دیدن کنیم نقطه آغاز سفر ما هم از جاده چالوس به سمت جنگل عباس اباد شروع شدتا اینک...
16 خرداد 1391
1